ماه محرم اومدهِِِِِِِِِِِِ،یابن الحسن بیابیا هلال ماتم اومدهٍٍٍِِ،یابن الحسن بیابیا
من می ترسم،نه از روح وارواح بلکه ازجنگ چون دوست ندارم بمیرم!!!!!!!!خدایا کی میشه من واقعنی مثل امام حسین شجاع بشم؟؟؟؟؟ من می ترسم
غربتت بغض گلوی کوچکم شد ای پدر دربر گهواره بشتاب ومرا میدان ببر غنچه ی شش ماهه راهم وقت جانبازی بده در ره عشقت مرا هم دلبرا بازی بده
ولی دلم نیومدکه..........سینه بزنم وعزاداری کنم تا با حسینی ها هم صدا بشم ولی تا چشمم به ساعت افتادجاخوردم ولی دلم نیومدازهیئت برم چون من عاشق امام حسینم واقعی
برتویاحسین ازخداسلام شیعه راتویی رهبرو امام ای ولایتت تاج افتخار وی کلام تو بهترین کلام
به نام ویاد او
ماه محرمه اینو همه می دونن وهمه میرن هیئت من هم یه بار خودم تنهای تنها تاساعت 11:30رفتم که............
چی کار کنم
ای نام تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم
یادتونه که گفتم وقتی معلمم 
اینجوری یا 
اینجوری میشه و ما هم
اینجوری یا
اونجوری میشیم و توی دلمون
اینجوری یا
اونجوری می کنیم. یادتون هست؟ ولی الآن خیلی پشیمونم و دارم عاشق معلمم می شم
.
از انتظامات خسته شدم ومی خوام خوردش کنم.
یه خبرداغ:
(هرلحظه ممکنه بسوزی پس مواظب باش)می خوام مثل صرفاجهت اطلاع20:30یامثل بالا ترازخبر مجله خبری منم یه کاری کنم که بی هم نخندیم وباهم بخندیم
.
عزیزانم،توصیه توصیه:برام نظربذارین وگرنه ،حسابتون کف دستتون ...................
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دیر شده... خیلی خیلی دیر... برای برقص درآوردن واژه های قلم..
+ رهبر من طلایه دار دشت کربلاست..
+ تنهاست علی ... یار وفادار کجاست !؟ پس کو مالک ... میثم تمّار کجاست !؟ صفین دارد دوباره جان می گیرد اینَ عمّار ... آه عمّار کجاست !؟
+ کاش پایان ِ یکی ازاین روزها شب نباشد... تو باشی . . .
+ خاکیان بالاتراز افلاکیان می ایستند ***عشق از انسان چه موجود عجیبی ساخته ست . . .
+ عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت ..........چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
+ در سجده هنوز با تو سرسنگینیم ....وابسته ی این زندگی رنگینیم ....... دیوار وضو خانه پراز آینه است ......این است که در نماز هم خودبینیم!
+ مرا که می شناسی...خودمم...کسی شبیه هیچ کس! کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی.. شبیه پست هایم هستم.. شاد گاهی غمگین مهربان صبور کمی هم بهانه گیر اگر نوشته هایم را بیابی من همان حوالی ام... شبیه باران پاییزی..از فاصله دور..وبه عشق نزدیک.. شاید تو... هیاهوی قلبم باشی... شنیده نمی شوی.. اما من تو را نفس می کشم...
+ هرگــــاه یک نـگــــاه به بیــگـــانـــه می کنی خون مرا دوباره به پیمــانـــه میکنی گفتی به من نصیحــت دیوانگـــان مکن! باشد، ولی نصیـــحت دیوانـــه میکنی ای عشق سنگـــدل که به آیینـــه سر زدی در سینه‌ی شکستـــه‌دلان خـانـــه میکنی؟ بر تن چگـــونه پیلـــه ببافـم که عـــاقبـت چون رنگ رخنـــه در پر پروانــــه می کنی..
+ خون مرا به چه غزل؟؟ به پای توست..
